وب نوشت های من

آرشام پارسی – فعال حقوق دگرباشان

سودوکو

بارها افرادی را در مترو دیده بودم که جدول سودوکو حل می کردند. اما هیچ وقت نمی دانستم چیست و هیچ وقت امتحان نکردم چون کار کردن با اعداد را دوست نمی داشتم. هر چند سال ها مدیر مالی نمایندگی استان فارس یکی از شرکت های معتبر ایرانی در شیراز بودم اما کار من بیشتر در بررسی گزارش های مالی و شرکت در مناقصه های اداری در سرتاسر ایران بود. ولی کار با اعداد برایم جالب نبود. (دلم برای آن روز ها تنگ شده است. روزهایی که برای شرکت در مناقصات مسافرت می کردم. تهران، مشهد، اصفهان، کرمانشاه، سنندج، ایلام، اهواز، بندرعباس، چابهار و … در طی سفرهایم هم فرصتی پیش می آمد تا همجنسگرایان آن شهر ها را ببینم و با هم صحبت کنیم. دوستان خیلی زیادی از آن زمان ها دارم با خیلی از آن ها هم تماسی ندارم چون یا تلفن هایشان عوض شده و یا ایمیل هایشان. امیدوارم که بتوانم آنها را پیدا کنم. به خصوص کیان در تهران و امید در مشهد. )
نوامبر 2008 بود. ترکیه بودم. یکی از دوستان کتاب جدول سودوکو داشت و مشغول بازی با اعداد بود. خندیدم و گفتم تو با این عدد ها چه کار می کنی؟ برایم توضیح داد که سودوکو چیست. از من خواست تا امتحان کنم. ده دقیقه ای مشغول بودم و سر درد گرفتم. گفتم من اصلن علاقه ای به این کار ندارم. گذشت.
دسامبر 2008 بود. در فرودگاه آتلانتا بودم و پروازم برای واشنگتن دو ساعت تاخیر داشت. شارژ کامپیوترم تمام شده بود. همه ی صندلی هایی که نزدیک برق بود پر شده بود. حوصله ام سر رفت. به کتابفروشی فرودگاه رفتم و حدود یک ساعت مشغول بازی با کتاب ها و خواندن پشت جلدشان شدم. هیچ کدام از آنها من را تحریک نکرد که آنها را خریداری کنم. از در که بیرون می آمدم کتابی دیدم که روی آن بزرگ نوشته بود سودوکو. خریدم و در کیفم گذاشتم.
یک هفته بعد وقتی در فرودگاه نیویورک بودم و به تورنتو بر می گشتم یادم افتاد من کتاب سودوکو دارم. با بی اشتیاقی آن را در آوردم. کتاب حاوی دویست جدول بود. اولین صفحه اش را باز کردم و سعی کردم آن را حل کنم. نیم ساعت طول کشید. اما دو دقیقه بعد دومی را شروع کردم و این شد که معتاد به سودوکو شدم.
هر وقت سوار مترو می شوم به دنبال روزنامه هایی هستم که روی صندلی ها جا مانده است و سودوکوی آن حل نشده. در دستشویی خانه ام جدول سودوکو است. کنار تخت خوابم جدول سودوکو است. در جیب کاپشن ام هم سودوکو پیدا می شود. میانگین حل کردن هر جدول هم برایم به دو دقیقه کاهش یافته است.
در این مدت متوجه شده ام که سودوکو کمک خیلی زیادی به من می کند. به من یاد داد که چطور همه چیز را طوری کنار هم بچینم که تداخلی با هم نداشته باشند و اگر یک راه را رفتم و یک پله به آخر مانده متوجه شدم که یک جای کار ایراد دارد و درست در نمی آید چطور پله پله کارهای انجام شده را برگردم تا مشکل را پیدا کنم. اوایل وقتی با مشکلی مواجه می شدم روی جدول خط می کشیدم و به سراغ بعدی می رفتم اما به سرعت یاد گرفتم که خط کشیدن درست نیست و باید ریشه ی مشکلات را پیدا و آن را از بین برد.
این درسی بود که از سودوکو یاد گرفتم و امیدوارم که بتوانم آن را در زندگی ام پیاده کنم و حساب شده قدم بردارم بهتر از قبل. سودوکو مثل زندگی کردن است. تا حالا سودوکو حل کرده اید؟ می خواهید امتحان کنید؟

2 دیدگاه»

  arshamparsi2001 wrote @

باورم نمیشه. یک دقیقه بعد از این پست کیان برام روی یاهو پیغام فرستاد. خیلی خوشحالم.
مرسی کیان جان.

  ::ESHAAREH:: wrote @

منم قبلا از اینکه میدیدم خواهرم جدول حل میکنه، حالم بهم میخورد.تا اینکه به خودم جرات دادم و یک بار پای اون نشستم.خیلی وقت گیر بود و هیچ پیشرفتی نداشتم ولی کم کم به اون علاقمند شدم.جدولی رو که شاید در یک ساعت و اون هم نصفه و نمیه رها میکردم پس از چندی در چند دقیقه کوتاه همه رو پر میکردم.خیلی خوبه و به آدم صبر و حوصله رو یاد میده.


بیان دیدگاه