اول از همه کامنت س ش در پست پرونده ی غلامرضا به استرالیا ارسال شد:
«آقای آرشام، من خیلی دلم می خواد بدونم که زندگی این پناهندگانی که با کمک شما از ایران خارج میشن چگونه است؟ آیا زندگی جدید انها سرشار از موفقیت خواهد بود؟!!
به نظر من، نقل و انتقال پناهنده به امریکا هیچ دردی از جامعه همجنسگرایان ایران دوا نخواهد کرد… شما به جای این کارها تلاش کنین تا وضع دگرباشان رو در ایران بهتر کنید. کاری کنید که قوانین تغییر کنند. دید جامعه سنتی رو اصلاح کنید و …./
این نظر من بود. شاید هم اشتباه کنم! در هر صورت موفق باشین»
این سوال خیلی مهمی است. اشتباه هم نمی کنید و کاملن درست است که باید به فکر تغییر در ایران باشیم. من شخصن به عنوان یک همجنسگرای ایرانی که ناچار هستم خارج از ایران زندگی کنم و به قول خودم و یا به قول دوستان زندگی در تبعید دارم برای این مورد اهمیت خاصی قائل هستم.
تغییر به سوی اصلاح قوانین و رعایت حقوق انسانی یکی از ایده آل های زندگی بشری امروز است و فعالان حقوق بشر راه سختی را پیموده و حتا در پیش رو دارند تا به این آرزو یبشری جامه ی عمل بپوشانند. من کاملن مطمئن هستم که این تغییر مثبت در ایران هم اتفاق خواهد افتاد. روزی فرا خواهد رسید که ما از امنیت شخصی و حقوق برابر برخوردار خواهیم بود و شاهد این ادعا را تغییرات چند سال گذشته می دانم. آیا وضعیت دگرباشان ایرانی در ده سال پیش با امروز یکسان است؟ امروزه از آزادی های بیشتری برخوردار هستند یا ده سال پیش؟ نمی توانیم انکار کنیم که امروزه در ایران چیزهایی وجود دارد که در هیچ کجای غرب نیست. اما خطر آنها را تهدید می کند و هنوز امنیت اجتماعی ندارند. ده سال پیش برگزاری یک میهمانی جشن تولد که همه در آن دگرباش باشند و از سرتاسر ایران در آن شرکت کنند یک رویا بود. حتا دیدن پنج همجنسگرا در یک جا یکی از خوشحال ترین زمان های زندگی می شد.
امروزه جامعه تغییرات زیادی کرده است اما هنوز تا حد مطلوب فاصله ی زیادی دارد. پس می توانیم امیدوار باشیم که با ادامه ی فعالیت هایمان آینده را بهتر از امروز خواهیم کرد. اما نکته ی مهمی که در کامنت شما وجود داشت و مایل هستم با مثالی آن را توضیح دهم پناهجویان دگرباش هستند.
فرض کنید که شما سازمانی هستید که هدفتان ریشه کن کردن گرسنگی در جهان باشد. با سازمان های مختلف و دولت ها در ارتباط هستید و تلاش می کنید که غذای سالم و کافی بین شهروندان توضیغ شود تا دیگر گرسنه ای در دنیا وجود نداشته باشد. از طرفی هم می دانید که لابی کردن با دولت ها و قبول کردن این مهم زمان لازم دارد. حالا اگر یک روز فردی با شما تماس بگیرد و بگوید که من گرسنه هستم شما چه کار می کنید؟
آیا می گویید که بله می دانم گرسنه هستی و سازمان ما در تلاش است که گرسنگی را ریشه کن کند و امیدواریم که موفق شویم.
یا اینکه می گویید دولت ها موظف هستند که به شما غذا بدهد و درخواست غذا نکن و دست به اعتصاب غذا بزن تا دولت مردان ناچار شوند قوانین ضد بشری خود را عوض کنند
یا اینکه سعی می کنی به او غذا بدهید تا آن روز گرسنه نماند؟
بعضی مواقع در حین تلاش برای یک موضوع بزرگ یک سری نیازهای اضطراری وجود دارد. پناهجویان همان نیازهای اضطراری جنبش دگرباشان ایرانی هستند. همانطور که به آن فرد گرسنه نمی توانی بگویی که گرسنه بمان تا ما پروژه ی طولانی مدتمان را انجام دهیم به پناهجوی دگرباش هم نمی توانی بگویی که از شرایط غیر امن خود خارج نشو تا ما به هدف طولانی مدتمان که همان آزادی و برابری حقوقی است برسیم.
سازمان ما برای پناهجو شدن تبلیغاتی ندارد و به تمام پناهجویان مشکلات و شرایط سخت آن را متذکر می شویم. به هیچ کس نمی گوییم که از ایران خارج شو و یا نشو. این یک تصمیم فردی است. سازمان ما فعالیت های خود را زمانی شروع می کند که فرد از ایران خارج شده است و درخواست پناهندگی داده است. پرونده ی آنها را پیگیری می کنیم و به حقیقت بیشتر زمان کاری مان را هم به خودش اختصاص می دهد اما تلاش برای ارتقای سطح آگاهی در ارتباط با دگرباشان ایرانی و شرایط آنان همچنان بی وقفه ادامه داشته و خواهد داشت.
امیدوار هستیم که همه با هم و با کمک به هم و بدور از کارشکنی کردن ها بتوانیم آینده مان را بسازیم. خودمان بسازیم نه اینکه برایمان بسازند.
آرشام تو همیشه یکی از بهترین آدم هایی بودی که توی جواب دان ماهر هستی. حداقل تو آدم های یکه من می شناسم تو تک هستی.
به تو افتخار می کنم.
به کار خوبت ادامه بده و به امید موفقیت